ادبیات،شعر،عرفان ،زبان فارسی

ادبیات وزبان فارسی وگویشهای ایرانی باید زنده بمانند ،چون بالندگی هرکشوری به زبان آن کشور وابستگی دارد. حفظ زبان حفظ هویت ملی است.

ادبیات،شعر،عرفان ،زبان فارسی

ادبیات وزبان فارسی وگویشهای ایرانی باید زنده بمانند ،چون بالندگی هرکشوری به زبان آن کشور وابستگی دارد. حفظ زبان حفظ هویت ملی است.

صاحب این وبلاگ دکتراحمدرضانظری چروده عضوهیات علمی دانشگاه آزاد بادرجه استادیاری دررشته زبان وادبیات فارسی هستم.

آخرین نظرات

۵ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۲۹
آذر

شعر معروفی از سیف فرغانی است که در زمان یورش مغولان به سرزمین پارسی و خراسان بزرگ سروده شده است.

با توجه به تلاش­های نکبت­باری که بی­خردان کنونی حاکم بر خراسان بزرگ برای پارسی­ ستیزی و فرهنگ­زدایی در این سرزمین باستانی به کار می­بندند، بازخوانی شعر سیف فرغانی پاسخ دندان­شکنی است.

دوره مغول از دید تنوع و رخداد حوادث تعیین کننده یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین و پرپیشامدترین دوره‌های تاریخ ایران شمرده می‌شود.

این پیشامدهای خونبار، افزون بر ابعاد گسترده کشتار و ویرانی، فروپاشی شهرآیینی، نابودی فرهنگی و اجتماعی و اندیشه را به همراه داشت. از هم‌گسیختگی رخدادهای اجتماعی، فروپاشی فرهنگی و پنداری، کشتار سنگدلانه و گسترده مردم، رواج انواع ستم‌ها و تباهی‌های اجتماعی، دست‌درازی به جان و دارایی و ناموس مردم و تهیدستی و نابسامانی دستاورد این تازش بود.

شهرها و روستاها ویران و گاه با خاک یکسان شد. چنگیز خان خود بر این باور بود که او عذاب خداست که بر سر گناهکاران فرود آمده است و از سوی انبوه مردم آن روزگار، که برخی از بزرگان و روحانیان نیز در میان آنان دیده می‌شدند، هجوم سیل‌آسای آنان به مانند «قهر الهی» و نشانه عذاب خداوندی برداشت می‌گردید.

برخی از پژوهشگران، مردم این روزگار را در رویارویی با مغولان به سه گروه بخش‌بندی می‌کنند:

گروه نخست مردم نادان و بی‌خردند، ناآگاه آمده و از پی‌اش می‌گذشته‌اند، گروه دوم که بیشتر بزرگان و بلندپایگان از آنان بودند، برای جایگاه دنیوی خود را با طبقات فاسد حاکم یا اجتماع همرنگ می‌کردند و این زبانزد را به کار می‌بستند که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

و گروه سوم که از اوضاع روزگار به جان آمده بودند و دردها در دل و بارها بر جان داشتند خود سه دسته می‌شدند:

دسته نخست از راه پند و اندرز به ستمگران و زورگویان آنان را به دستیاری مردم و دست برداشتن از آزار و شکنجه مردم راهنمایی می‌کردند مانند سعدی، دسته دوم بی‌باک و بی‌پرده نکوهش و خرده‌گیری آشکارا و تند می‌کردند مانند سیف فرغانی، و دسته سوم به روش طنز و هزل، شوخی و کنایه به نکوهش می‌پرداختند مانند عبید زاکانی. در این میان مولانا با شکوه فراوان و رویگردان از ترس و هراسی که مغولان بر جان مردم افکنده بودند به شیوه ویژه خود دشمنی خود را بازگو می‌کرد و به بلندپایگان و بزرگانی که با آنان در پیوند بود، پافشاری می‌کرد که از همکاری با مغولان و پذیرش خواری و زبونی پرهیز کنند.

سیف‌الدین ابوالمحامد محمد فرغانی نامور به سیف فرغانی از چامه‌سرایان سده هفتم و هشتم هجری زاده فرغانه [شهری در فرارود خراسان گذشته و ازبکستان امروز] است که در دوره چیرگی و فرمانروایی مغولان زندگی می‌کرد. نقدهای رک و جدی خالی از یاوه‌گویی، بیان کاستی‌های اجتماعی، برشمردن زشتی‌ها و پلیدی‌های طبقه فاسد جامعه از ویژگی‌های سروده‌های سیف می‌باشد.

گفتار تند و کوبنده سیف فرغانی در برخورد با فرمانروایان مغول، گماشتگان و مزدوران آن‌ها و نیز در برابر سیه‌کرداری‌ها و ستمگری‌های اجتماعی، در سروده‌های هیچ چامه‌سرا دیگر این دوره دیده نمی‌شود و می‌توان سیف فرغانی و عبید زاکانی را دو روی یک سکه دانست. عبید با ریشخند تند و نیشدار و گزنده به همان راهی می‌رفت که سیف با گفتار رک و بُرا و کوبنده.

سیف فرغانی در زمان اباقا خان، که از ستمگرترین و پتیاره‌ترین ایلخانان مغول بود و دستش به جان و مال و ناموس مردم بی‌بهره دراز، زادبوم خود در فرارود را ترک گفت و دوری از میهن در پیش گرفت و در آقسرا، یکی از شهرهای کوچک سلجوقیان روم [در ترکیه امروز] ماندگار شد، و از خانگاه کوچکی که در آن جا داشت، فریاد واخواهی و نکوهش خود و هم‌میهنان ستمدیده و بی‌بهره‌اش را در برابر ستم‌پیشگان و خون‌خواران مغول سر داد، و سرزمین مادری خود را «دار البلا» نامید.

سیف همانند ناصرخسرو و عطار، آزاده و وارسته بود و درِ سخنوری را به پای خوکان نریخت و ارزش چامه و چامه‌سرا را فروکاست نکرد، وانگه از چامه چون تازیانه‌هایی برای کیفر چپاولگران، زورگویان و چیره‌شدگان استفاده کرد. و توان و شکوه آن‌ها را به ریشخند گرفت و بوم رنج را بر آشیان دولت آنان رو به گذر دید.

نکته دیگری که بدین‌سان در سخنان سیف در خور نگرش است، این است که او بهمان‌سان که ستم ستمگران و تباهی تبهکاران را هویدا می‌کند به هم‌میهنان خود نوید می‌دهد، که نباید دچار ناامیدی و دلسردی شده، راه گردن نهادن در پیش گیرند و در برابر بیگانگان بیمناک شده، خود را ببازند؛ وانگه باید ایستادگی و پایداری کنند تا از دل شب تاریک، سپیده بدمد. چرا که «او در جهان اخلاقی، مانند غزالی کیمیای سعادت را در شور باورمندی و نه در فرزان یونانی می‌دید و دنیای آشفته خود را تنها از راه دست‌آویزی به دستاویز استوار حق و حقیقت بازسازی پذیر می‌دانست.» و چشمداشت چوپانی از گرگ را نادرست می‌انگاشت. نکته دیگری که سیف را از بسیاری از چامه‌سرایان هم روزگار خود جدا می‌کند، پرهیز دادن چامه‌سرایان از ستایش و ستودن پادشاهان و فرمانروایان زمان است.

از ثنای امرا نیک نگهدار زبان

مدح این قوم دل روشن تو تیره کند

گرچه رنگین سخنی نقش مکن دیواری

همچو رو را کلف و آینه را زنگاری

بی‌گمان بسیاری از راستینگی‌ها و ناگفته‌های کارنامه گذشتگان را باید درمیان سروده‌های چامه‌سرایان آن روزگار جست و با سرگذشت و سرنوشت سیاه مردم آن روزگار تا اندازه‌ای آشنا شد و به سختی‌ها، رنج‌ها، سرگردانی‌ها، کشتار و تاراج مردم، سیه‌کرداری و فرومایگی فرمانروایان و از دست رفتن بخش بزرگی از شورمیهن‌پرستی و ارزش‌های رفتاری پی برد.

چکامه زیر یکی از پرآوازه‌ترین واکنش‌های اجتماعی و سیاسی سیف فرغانی است که در برابر فرمانروایی تمامیت‌خواه مغول سروده است:

شعر کامل هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات »

شمارهٔ ۲۳

باتوضیح مشکلات ابیات

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب

بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام

بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد

بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت

این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن

تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان بشما ناکسان رسید

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان

بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی

این گل ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه

این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ‌طبع

این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست

هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف

یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

لغات

رونق: رواج، پیشرفت. بوم: جغد. محنت: اندوه، غم. از پیِ: برایِ. دولت: سعادت، خوشبختی، دوران حکومت و فرمان‎روایی. آشیان: آشیانه. اجل: در اصل زمان و هنگام، مجازاً زمانِ مرگ، مرگ. گلوگیر: خفه‎ کننده، قطع ‎کنندۀ نفس. خاص: انسان برگزیده. عام: مردم عادی. داد: عدالت. بقا نکرد: باقی نماند. بیداد: ظلم. مملکت: کشور. غرّش: آواز مهیب. عوعو: بانگ و فریاد سگ. بسی: بسیار. شمع: وسیلۀ روشنایی گران‏ بها. کشتن شمع: خاموش کردن شمع. چراغدان: جایی که در آن چراغ گذارند، مجازاً به معنی چراغ، وسیلۀ روشنایی ارزان‌قیمت. مُفتخََر: سربلند، افتخارکننده. طالع: اقبال، بخت. مسعود: مبارک، خجسته. اختر: ستاره. جور: ستم. رَمه: گلّه. طبع: سرشت. شبان: چوپان.

هم زبانان ما در آسیای میانه خاصه تاجیکستان کلمه خواستن را به نحوی که ما تلفظ می نمائیم ادا نمی کنند و به همان نحوی که در شعر سیف آمده یعنی "خوهم" Khoham" قرائت می نمایند.
 

این قصیده ی حماسی سیف شاید بس باشد برای جاودانی شدن نام این آزادمرد ادبیات ایران قصیده ای که در حکم بیدارباش و آگاهی است خطاب به ظالمانی که خون خلق را در شیشه کرده اند. به آنها با آن اندازه اطمینان که انگار آینده را می بیند و از عاقبت آنان خبر دارد هشدار می دهد که روزگار شما نیز دو روزی بیش نیست و همان طور که غرش شیران گذشت و رفت این عوعوی همچون سگ شما نیز دیری نمی پاید و اختر سعد شما زمانی فرو خواهد مرد و کاروان شوکت و کبریایتان به ناچار این کاروانسرای دنیا را ترک خواهد کرد.

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

 

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد ....دکترمهدی حمیدی شیرازی 

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد           فریبنده    زاد  و   فریبا   بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی             رود گوشه ای دور و تنها بمیرد 

درآن گوشه چندان غزل خواند آن شب       که خود درمیان غزلها بمیرد 

گروهی بر آنند کاین مرغ زیبا                   کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد 

شب مرگ ازبیم آنجا شتابد                      که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باورنکردم                ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

چوروزی زآغوش دریا برآمد                        شبی هم درآغوش دریا بمیرد 

تودریای من بودی آغوش واکن                   که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

برچسب‌ها: دکترمهدی حمیدی شیرازی

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

بریل  کتاب شعر جناب آقای شهرام پوررستم

پاره ای ازشعر بلند بریل شهرام پوررستم

چقدر آسوده گذشتی/می گذری

بی آنکه چیزی تمام شود

دیگر جزیره ها گنجایش تنهایی را ندارند

دیگر نظرها گنجایش تنهایی را ندارند

دیگر تنهایی گنجایش تنهایی را ندارند

بیا دنیا را ساده کنیم

آن قدر ساده که هر غروب غروب باشد

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند

کتاب های سیاسیاین کتاب نوشته استیون لویتسکی و دانیل زیبلات است؛ استیون لویتسکی استاد دانشگاه هاوروارد و دارای دکترای علوم سیاسی است؛ او بیشتر بر سیاست در آمریکای لاتین تمرکز کرده و درباره احزاب سیاسی، اقتدارگرایی و روند دموکراتیک‌سازی در ایم کشورها، پژوهش و مطالعه داشته است؛ دانیل زیبلات نیز استاد دانشگاه هاروارد ایالات متحده آمریکا است؛ او توانسته به خاطر مقالات و کتاب‌های خود، جوایز متعددی را کسب کند.

کتاب دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند؛ به این سوال پاسخ می‌دهد که آیا دموکراسی در خطر قرار گرفته است یا خیر.


در «دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند» با مراجعه به گذشته، آینده پیش‌بینی می‌شود. کتاب سیاست رفتاری نظام‌های گوناگون از سرتاسر جهان را بررسی می‌کند؛ از این طریق می‌بینیم که نظام‌های دموکراتیک چگونه دستخوش تغییر یا فروپاشی شده‌اند؛ درباره ائتلاف یکی از احزاب محافظه‌کار با نازی‌ها می‌خوانیم که منجر به نابودی جمهوری وایمار شد و در ادامه جنگی خانمان‌سور را به جهان تحمیل کرد؛ از آمریکای لاتین مثال‌های فراوانی را خواهیم دید که نظام سیاسی‌شان را از ایالات متحده آمریکا الگوبرداری کرده‌اند اما وضعیت بی‌ثباتی دارند و وقوع کودتا در آن کشورها عادی شده است؛ پس از آن مقداری جلو می‌آییم و به روابط حزب جمهوری‌خواه و دموکرات می‌پردازیم. فراموش نکنیم این کتاب در سال ۲۰۱۷ نوشته شده است؛ زمانی‌که هنوز بسیاری از آمریکایی‌ها از روی‌کارآمدن ترامپ شوکه هستند.

نویسندگان این کتاب، دونالد ترامپ را شخصیتی اقتدارگرا می‌دادند که رفتارهایش می‌تواند منجر به تضعیف سازوکارها و نهادهای حامی آزادی و دموکراسی در این کشور و حتی در جهان شود. در دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند تصویر نسبتا ناراحت‌کننده‌ای از وضعیت دموکراسی در جهان، ترسیم شده است. با این‌حال در بخش‌های پایانی کتاب راه‌حل‌هایی برای تثبیت نهادهای دموکراتیک توسط نویسندگان ارائه می‌شود. کتاب دموکراسی‌ها چگونه می‌میرند تحسین بسیاری از منتقدین را برانگیخته است و به عنوان کتاب برتر سال ۲۰۱۷ توانسته به لیست برترین‌های نیوزویک و نیویورک‌تایمز راه پیدا کند. فرید زکریا در توصیف این کتاب گفته است: «کتابی هوشمندانه که درباره روش‌های تضعیف دموکراسی در کشورهای مختلف جهان، آن‌هم به شیوه‌هایی کاملا قانونی، اطلاعاتی بسیار مفید در اختیار خواننده قرار می‌دهد.»

در سال‌های اخیر، بحران داخلی بی‌اعتمادی، به دموکراسی‌های غربی لطمه شدیدی زده است. اقتصاد ضعیف، دودلی و تردید در مورد اتحادیه اروپا و ظهور احزاب سیاسی ضدمهاجرت موجب شده است دلایل فراوانی برای نگرانی در غرب اروپا وجود داشته باشد. به عنوان مثال، موفقیت‌های راست افراطی در انتخابات اخیر در فرانسه هلند، آلمان و اتریش سبب بروز نگرانی درباره ثبات نظام‌های دموکراتیک در اروپا شده است. در بریتانیا بحث خروج این کشور از اتحادیه اروپا دودستگی شدیدی در عرصه سیاست ایجاد کرده است. در نوامبر ۲۰۱۶، در پی صدور حکمی دادگاهی در بریتانیا مبنی بر اینکه خروج از بریتانیا نیاز به تایید پارلمان دارد، روزنامه دیلی‌میل با بهره‌گیری از الفاظی مشابه ترامپ، قضات را دشمنان مردم خواند.

هنگامی که یک اقتدارگرای بالقوه به قدرت می‌رسد، نظام‌های دموکراتیک در معرض آزمون مهم دیگری قرار می‌گیرند: آیا رهبر اقتدارگرا درصدد تضعیف نهادهای دموکراتیک برمی‌آید یا توسط آن‌ها مهار می‌شود؟ نهادها به خودی خود، برای مهار اقتدارگرایانی که از طریق صندوق رای به قدرت رسیده‌‌اند کافی نیستند. نه تنها احزاب سیاسی و تشکل‌های سازمان‌یافته شهروندان، بلکه هنجارهای دموکراتیک نیز باید در مقام دفاع از قانون اساسی برآیند.

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

بنابر گزارش نشریه اکونومیست در حال حاضر یک سوم از جمعیت جهان در سایه حکومت‌های اقتدارگرا زندگی می‌کنند. به گفته این نشریه با شیوع کرونا شاخص‌های دموکراسی و حقوق بشر دست‌کم در ۸۰ کشور جهان پسرفت داشته‌اند. در گزارش سال ۲۰۲۰ اکونومیست، کشور نروژ دموکراتیک‌ترین کشور جهان و کشور کره شمالی به عنوان بسته‌ترین حکومت دنیا شناخته شده است. مجله فوق برای سنجش میزان دموکراتیک بودن هر نظام سیاسی، آزادی‌های مدنی، مشارکت سیاسی، حکمرانی مطلوب و سلامت انتخابات را به عنوان معیار در نظر می‌گیرد و کشورهای جهان را به چهار مدل حکومت دموکراسی کامل، دمکراسی شناور، نظام نیمه دمکراتیک و نظام اقتدارگرا تقسیم می‌کند. به گزارش اکونومیست ۴۸ درصد از مردم دنیا در حکومت‌هایی زندگی می‌کنند که نوعی دمکراسی محسوب می‌شوند اما تنها شش درصد از جمعیت جهان دارای دموکراسی‌های کامل هستند.

در نظام‌های خودکامه تصمیم‌گیری‌های سیاسی تقریبا به صورت یک‌جانبه توسط هیات حاکمه و بدون رجوع به افکار عمومی و خواست‌های مردم انجام می‌گردد و حاکمان محدودیت‌های قانونی برای انجام فعالیت‌های خود ندارند. نظام‌های دیکتاتوری مشروعیت خود را از مردم نمی‌گیرند. در این یادداشت به معرفی کتاب‌هایی می‌پردازیم که درباره دیکتاتورها و نظام‌های دیکتاتوری نوشته شده‌اند.

خودآموز دیکتاتورها

کتاب خودآموز دیکتاتورها نوشته رندال وود و کارمینه دولوکا است. این کتاب شباهت فراوانی به شهریار ماکیاولی دارد. در این کتاب درباره شیوه اداره کشور در حکومت‌های دیکتاتوری، فرهنگ و اجتماع، نحوه تعامل با جامعه بین‌المللی و شیوه برگزاری انتخابات در چنین نظام‌هایی بحث شده است. در دنیای امروز، بسیاری از دمکراسی‌های ریشه‌دار نیز تحت تاثیر جنبش‌های پوپولیستی یا نظامیان تضعیف شده‌اند. در این کتاب نظام‌های دیکتاتوری کالبدشکافی می‌شوند و به شیوه کار کردن این نظام‌ها پی می‌برید. خودآموز دیکتاتورها یک کتاب نظری نیست و به زبانی ساده و قابل فهم، ماهیت نظام‌های دیکتاتوری را برای ما شرح می‌دهد. در خودآموز دیکتاتورها به ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی‌ خاصی که منجر به قدرت گرفتن دیکتاتور‌ها شده است نیز اشاره می‌شود.

مکتب دیکتاتورها

مکتب دیکتاتورها داستان دو شخصیت آمریکایی عجیب و غریب به نام پرفسور پیکاپ و آقای دبلیو است که به دنبال برقراری یک نظام فاشیستی در ایالات متحده آمریکا هستند و به این منظور در سراسر قاره اروپا مسافرت می‌کنند تا بدانند شیوه اداره نظام‌های دیکتاتوری چگونه است و چه استلزاماتی دارد. این داستان در کشور سوئیس و شهر زوریخ رخ می‌دهد. آقای دبلیو و پرفسور پیکاپ تصمیم می‌گیرند برای پی بردن به ماهیت یک نظام تمامیت‌خواه با فردی تبعیدی گفتگو کنند که تمام سال‌های عمرش را صرف مبارزه بت دیکتاتورها کرده است. این فرد ایتالیایی، لقب کلبی را برای خود انتخاب کرده است. داستان فوق لحنی طنزآلود دارد به نظر می‌رسد تومازوی کلبی خود نویسنده باشد. او در این داستان به انتقاد از نظام‌های استبدادی و دیکتاتوری می‌پردازد و به خوبی چهره آن‌ها را نشان می‌دهد. کتاب فوق سرشار از اشاره به رویدادهای تاریخی دهه ۲۰، ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم اروپاست.

نویسنده کتاب مکتب دیکتاتورها اینیاتسیو سیلونه نام دارد، او در سال ۱۹۰۰ در ناحیه‌ای روستایی در استان آبروتس ایتالیا دیده به جهان گشود، سیلونه خانواده فقیری داشت. زلزله‌ای هولناک در سال ۱۹۱۵ در زادگاهش سبب شد که او بسیاری از اعضای خانواده خود را از دست بدهد. ۲ سال بعد او به سوسیالیست‌های ایتالیا پیوست و توانست به چهره‌ای فعال و تاثیرگذارتبدیل شود. او در سال ۱۹۲۱ در کنار آنتونیو گرامشی و افراد دیگر، حزب کمونیست ایتالیا را پایه‌گذاری کرد. با قدرت گرفتن موسولینی مجبور شد که ایتالیا را ترک کند و به زندگی در غربت روی بیاورد. قدرت گرفتن استالین و بسط سلطه او بر کومینترین سبب شود که سیلونه از عضویت در حزب کمونیست استعفا دارد و به نویسندگی بپردازد. سیلونه از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۴ به عنوان پناهنده سیاسی در کشور سوئیس ماند. این نویسنده توانمند در سال ۱۹۴۰ به فعالیت سیاسی روی آورد و رهبری کانون برون مرزی سوسیالیست را پذیرفت. با آزاد شدن ایتالیا به دست نیروهای متفقین، او به عنوان نماینده استان زادگاه خود در مجلس ایتالیا حضور یافت و با پایان دوران نمایندگی‌اش در شرکت در انتخابات اجتناب کرد و به نویسندگی مشغول شد. سیلونه در ۲۲ اوت سال ۱۹۷۸ در شهر ژنو درگذشت. او کتاب مکتب دیکتاتورها را در سال ۱۹۳۸ نوشته است.

آقای دبلیو. جناب کلبی, به نظر شما اگر دموکراسی همان رای عمومی نیست پس چیست؟

تومازوی کلبی. در همین سال های اخیر بود که دموکراسی مفهوم کلی حکومت اکثریت مردم را به خود گرفت. تا سال ۱۸۴۸ دموکراسی به معنی قدرتی سیاسی بود که بر بخش های فقیر ملت و دهقانان و پیشه وران و کارگران و خرده بورژواها متکی باشد. در آن زمان مراجعه به رأی عمومی وسیله ای برای دموکراسی تلقی می شد. و نه جوهر و بنیان . تجربه نشان داده است که مراجعه به آرای هرچه بیش تر مردم همیشه به معنی تحکیم دموکراسی نبوده و همچنین موارد متعددی دیده شده که ارتجاع دقیقا برای سرکوب دموکراسی به آرای هرچه بیش تر مردم تکیه کرده است. اکثریتی که با شعور و وجدان همراه نباشد. وسیله ای است که از آن می توان برای هر کاری استفاده کرد.

پرفسور پیکاپ. این گفته ی شما مرا به یاد بحثی می اندازد که با گولیلمو فررو (۰٩)در‏ ژنو داشتیم. او می گفت که اصلاحات دموکراتی که از ۱۸۸۰ به بعد توسط اومبرتو شاه‏ ایتالیا انجام شد. هدف های ارتجاعی کاملاً آشکاری را در
نظر داشت. بر اثراین اصلاحات. عده ی کسانی که می توانستند ری بدهند از صد و پنجاه هزار به دو میلیون نفر رسید شاه فکرمی کرد که یک توده ی دو میلیون نفریء با اکثریتی از مردمان فقیر و ناآگاه بهتر ازیک جمعیت صد و پنجاههزار نفری می تواند آلت دست حکومت شود. همین طور هم شد. تحت پوشش ظاهری گسترش دموکراسی، شاه اومبرتو توانست استقلال قوه ی مجریه را تقویت کند.

تومازوی کلبی. به همین ترتیبسروران شهرهای ایتالیا در قرون وسطی هم با اتکا به توده های مردم با خانواده های قدرتمند مقابله می کردند. همچنین, نظام سلطنتی مطلقه هم با استفاده از بورژواها با اشراف مبارزه می کرد. پتر کبیر با پشتیبانی از بعضی ازخواست های توده ها بر جنبش ملی مازیا در‏ اوکراین غلبه کرد و با این شیوه توانست میان توده های قزاق و رهبرانشان جدایی بیندازد. اما امتیاز فاشیسم در این است که هنر«انهدام دموکراسی توسط ابزارهای ساخت دموکراسی» را به کمال رسانده است.

 

 

 

  • دکتراحمدرضا نظری چروده