شهریار// ۲۷ شهریور "روز شعر و ادب فارسی" وجه تسمیه این نام گذاری سالروز درگذشت شهریار است.
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل تبریز بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.[۱] وی در تبریز بهدنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند. وجه تسمیه این نام گذاری سالروز درگذشت شهریار است.
مهمترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاست. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.[۲]
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشتهاست.
مجموعه تلویزیونی شهریار که به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۱۳۸۴ ساخته شده و در آن جلوههایی از زندگی این شاعر به تصویر کشیده شدهاست، در سال ۱۳۸۶ از طریق شبکه دوم سیما به نمایش درآمد[۳] که اعتراض دختر شهریار، «مریم بهجت تبریزی» به همراه داشت مبنی بر اینکه «نود درصد سریال شهریار ساختگی است»، اما پسر شهریار «هادی بهجت تبریزی» معتقد است: «این سریال در کلیات هیچ مشکلی نداشت و در جزئیات هم دست هنرمند باز است که تغییراتی را بوجود آورد تا مجموعه برای مخاطب جذابیت داشته باشد».[۴]
مرکز مطالعات بین المللی استاد شهریار با مدیریت استاد علیرضا نایبی و مساعدت فرماندار هشترود , با هدف تحقیق و برگزاری مسابقات و همایش های مرتبط با استاد شهریار در شهرستان هشترود می باشد . امور فرهنگی الکترونیکی این مرکز بر عهده احمد کاوسی می باشد . شایان ذکر است اولین همایش دانش آموزی بزرگداشت استاد شهریار در سطح بین المللی , با حضور اساتید برجسته جهانی در شهرستان هشترود و توسط این مرکز برگزار شده است.
محتویات
زندگینامه
شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستانآباد سپری کرد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامه تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر، ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را میسراید. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز میآید و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عبدِخالقی» ازدواج میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - میشود.
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.
عشق و شعر
وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و زبان ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبانهاست. منظومه حیدربابایه سلام که در سالهای ۱۳۲۹ تا۱۳۳۰ سروده شدهاست، از مهمترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته میشود. علاوه براستادی در شعر، وی استاد سه تار هم بود.[۲]
شهریار و عشق به ایران و آذربایجان
شهریار در دیوان سه جلدی خود با اشاره به اینکه آذربایجان خاستگاه زرتشت پیامبر است به تبار آریایی مردم این دیار اشاره میکند و نسبت به اشاعه سخنان تفرقهانگیز که بوی تهدید و تجزیه از آنها به مشام میآید، هشدار میدهد و خطاب به آذربایجان میگوید:[۶]
درد دل را با زبان دل بیان کردی ولی | کیست اهل دل که باشد آشنا با آن زبان | |
لیکن اینها دشمنان کردند، از ایران مرنج | دوست را قربانی دشمن نشاید کرد هان | |
تو همایونمهد زرتشتی و فرزندان تو | پور ایرانند و پاکآئین نژاد آریان | |
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس | ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان |
شعری پس از فرار فرقه دموکرات آذربایجان
هان به یغما برده آن ناخواندهمهمان میرود آن نمکنشناس، بشکسته نمکدان میرود
گرچه بام و در به سر کوبید صاحبخانه را خانه آبادان، که جغد از بوم ویران میرود
از حریم بوستان باد خزانی بسته باد با سپاه اجنبی از خاک ایران میرود
خاتم جم گو به وقت آصف دوران قوام اهرمن دیدم که از ملک سلیمان میرود
بار قحط و رنج و درد آورد و رفت گو بماند درد را، کز سینه پیکان میرود
دیزی سفت و سیاهی پشت پایش بشکنید ترسم آخر بازگردد چون پشیمان میرود
شرّ آن کوبندهچکش از سر ما کنده شد لیک از رو مشکل این کوبندهسندان میرود
روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان | سر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان… | |
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من | چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان.. | |
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو | پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان | |
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس | ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان | |
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای | صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان! | |
بیکس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو | جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان…. | |
با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست | همت والای سردار مهین ستارخان | |
این همان تبریز کامثال خیابانی در او | جان برافشاندند بر شمع وطن پروانه سان… | |
این همان تبریز کز خون جوانانش هنوز | لاله گون بینی همی رود ارس، دشت مغان….. | |
یاشاسین آذربایجان. | یاشاسین آنا یوردوم ایران. |
(دیوان - ج ۱ - ص ۳۵۲)
شهریار قطعه شعر فوق را «جوش خون ایرانیت» خویش میداند و میگوید:
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است
گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان
شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند
باد خاک پاک ایران جوان مهدامان
(دیوان - ج ۱- ص ۳۶۵)
غزلیات
نمونهای از غزلیات شهریار:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ | بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟ | |
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی | سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟ | |
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم | دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ | |
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند | در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا؟ | |
در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین | خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟ | |
شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر | این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟ |
غزل علی ای همای رحمت
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را | که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را | |
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین | به علی شناختم من به خدا قسم خدا را | |
... | ||
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی | به پیام آشنائی بنوازد آشنا را» | |
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب | غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا[۷] |
گفته شده که شهابالدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست در لحظهٔ سرودن شعر «علی ای همای رحمت» توسط شهریار در خواب آن را شنیدهاست.[۸]
پیش از شهریار شاعرانی سرودههایی دربارهٔ علی بن ابیطالب با همانندیهایی در وزن، قافیه، ردیف، مضمون و فضای شعری و نزدیک به شعر شهریار داشتهاند که از نظر سوژه، زبان و اندیشه با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهتهای بین آنها به جهت «توارد» و استقبال ادبی است که شهریار مانند حافظ در افقی بالاتر از دستمایههای شعری پیش از خود هنرنمایی کرده است. در این راستا شعری شبیه به آن از حسن میرخانی (درگذشته ۱۳۶۹) متخلص به بنده با نام «سحاب رحمت» موجود است که با مطلع «علی ای سحاب رحمت همه مظهر خدایی/ همه خلق ماسوی را به خدای رهنمایی» و شعری نیز از مفتون همدانی معاصر شهریار با مطلع «علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را/ که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را»[۹] و شعر مشابه دیگری از میرزا آقا مصطفی افتخارالعلماء متخلص به صبا (دوره ناصری) نیم قرن پیش از شهریار در کتاب افتخارنامه حیدری با مطلع «علی ای سحاب رحمت تو چه آیت خدایی» در دست میباشد[۱۰][۱۱] که هیچکدام از جهت غنای ادبی و محتوایی با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهتهای ظاهری تنها به دلیل توارد ادبی بوده است.
شهریار در اشعار دیگر شاعران
ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی | که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده | |
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم | که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده |
رازی است که آن نگار میداند چیست | رنجی است که روزگار میداند چیست | |
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست | من دانم و شهریار میداند چیست |
چون دل مفتون ترا مشکل به دست آوردهاست | کی رها میسازدت اینگونه آسان شهریار | |
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق | هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار |
(پژمان بختیاری):
زین شهر مردپرور و زین شهر عشقزای | برخیزد آنچه مایهٔ غرور و وقار ماست | |
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس | کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست |
شعر همان عشق که با شهریار | کرد سرافرازی و نامآوری | |
شعر همان فتنه و آذرم و راز | کز نگه دوست کند دلبری |
به شهریار بگو شهریار میآید | دوباره بخت ترا در کنار میآید | |
بگو که عرصهٔ شعر و ادب بپیرایند | که از سواد دل آن شهسوار میآید |
ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان | دستانسرای عشق و خداوند چامهای | |
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود | ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامهای |
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی | نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جامی | |
ای برای تو بمیرم، که تو تب کردهٔ عشقی | ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی |
- در نیمههای قرن بشرسوزان
- اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
- جانمایهٔ محبت و رقت
- ای وای شهریار
شهریار حزن بودی، خانهات بیتالحزن | پادشاه قلعهٔ خاموش روح خویشتن | |
شهر ویرانی سراسر خانههایش سوخته | بادهای دربهدر چرخان و بر در حلقهزن.[۱] |
مراسم بزرگداشت شهریار
بزرگداشت شهریار در روز شعر وادب فارسی توسط بنیاد شهریار با حضور علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حمید چیت چیان، وزیر نیرو و نعمتزاده وزیر صنعت و تجارت و جمعی از چهرههای ادبی در تالار وحدت برگزار شد. [۱]
منابع
- زاهدی، لطفالله. بیوگرافی استاد شهریار. چاپ دهم. تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین، ۱۳۳۷.
- زهری، علی. بهجای مقدمه. چاپ دهم. تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین.
- مرتضوی، منوچهر. مقدمه. چاپ دهم. تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین، ۱۳۴۷.
- وزارت آموزش و پرورش. تاریخ ادبیات ایران ۲. چاپ سوم. تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۲.
پانویس
شعر شهریار و خواب آیتالله مرعشی نجفی
- «نظر متفاوت دربارهٔ شعر «علی ای همای رحمت»». تابناک، ۰۲ مهر ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۱۰ مهر ۱۳۹۲.
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ سید محمدحسین شهریار موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به سید محمدحسین شهریار در ویکیگفتاورد موجود است. |
متن مربوطه در ویکینبشته: علی ای همای رحمت |
- بیوگرافی شهریار و اشعار وی با صدای خودش
- ناگفتههای زندگی خصوصی شهریار
- زندگینامه شهریار و شعر «علی ای همای رحمت»
- مراسم یکصدمین سالگرد تولد شهریار در تهران
- بزرگداشت شهریار در تاجیکستان
- شهریار در وبگاه آفتاب
- شهریار چگونه شهریار شد؟
- مجموعهٔ اشعار شهریار
- اشعار ایراندوستانه شهریار
زندگینامه و آثار شهریار در شبکه آموزش سیما
- آذریهای ایرانی
- اهالی تبریز
- خاکسپاریها در مقبرةالشعرا
- دانشآموختگان دانشگاه تبریز
- درگذشتگان ۱۳۶۷
- درگذشتگان ۱۹۸۸ (میلادی)
- زادگان ۱۲۸۵
- زادگان ۱۹۰۶ (میلادی)
- شاعران آذری اهل ایران
- شاعران آذریزبان
- شاعران اهل ایران
- شاعران اهل تبریز
- شاعران ترکزبان ایران
- شاعران سده ۲۰ (میلادی)
- شاعران مرد اهل ایران
- شاعران معاصر اهل ایران
- محمدحسین شهریار
- نویسندگان اهل آذربایجان
- نویسندگان اهل ایرا
شعر شهریار
شهریار
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسیگوی آذریزبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قرهچمن آذربایجان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک تحصیل وی از رشتهٔ پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژهای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
آثار شهریار در این مجموعه:
حیدر بابا گلدیم سنی یوخلیام (قسمت دوم منظومهٔ حیدر بابا)
- خانه |
- بازبینی OCR |
- بیت تصادفی |
- نمایهٔ موسیقی |
- تازهها |
- حاشیهها |
- کدها |
- رومیزی |
- ساغر