نکوداشت دکتر نوش آفرین انصاری درخانه هنرمندان
سرویس فرهنگی، هنری : مراسم نکوداشت دکتر نوش آفرین انصاری به همت خانه کتاب عصر دیروز در خانه هنرمندان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدا، جلیسه، مدیرعامل خانه کتاب گفت: حقیقت این است که در سلسله برنامههای عصر کتاب سعی داریم بدون حاشیه به معرفی افرادی که نسلی را تربیت کردهاند، بپردازیم. توماس کارلایل، مترجم اسکاتلندی، صاحب تئوری مردان بزرگ، معتقد است که افراد تاثیر بسیار زیادی در دوران سازی و تاریخ دارند. او درکتاب قهرمانان و قهرمانان ستایی، اشخاصی را نام میبرد و اثبات میکند اشخاص زمان و مکان را خلق میکنند و اراده آنها بوده است که جایگاهی را برایشان ایجاد کند. براساس تئوری مردان بزرگ، شیرزنان زیادی چنین عملکردی داشتهاند و این تئوری را به تئوری انسانهای بزرگ تبدیل کردهاند که بانو نوش آفرین انصاری از مصادیق بارز این تئوری به حساب میآیند و ما نیاز داریم که در خدمت ایشان باشیم و به خاطر زحماتی که در حیطه کتاب و کتابداری کردهاند، از ایشان تقدیر میکنیم.
سپس دکتر مهدی محقق، همسر دکتر نوش آفرین انصاری گفت: حضور محترم حضاری که تشریف آوردهاند نشانگر این است که آنها به علم و دانش و قلم علاقه و عشق دارند. باید اذعان کنم که ۵۲ سال است با خانم انصاری در زیر یک سقف زندگی میکنیم. در این مدت هیچ وقت اختلاف یا بگومگویی نداشتهایم و مردم هم در شگفت هستند که چه نظامی در خانه ما حاکم است با اینکه ما از دو خانواده مختلف هستیم. من، پدر و پدرجدم روحانی بودند و خودم هم نزدیک به هفت سال روحانی به تمام معنا بودم و ایشان از خانواده دیپلمات هستند. جد ایشان میرزا مسعود وزیر بود که داماد فتحعلیشاه قاجار است و دختر فتحعلیشاه، ضیاءالسلطنه، خطاط و شاعر بود و این هنر در خانواده ایشان موروثی بود. میرزا مسعود اولین وزیر خارجه در ایران بود. پدربزرگ ایشان وزیر خارجه بود و پدر ایشان هم در ۱۱ کشور سفیر کبیر بودهاند. این دو سابقه مختلف، با هم جمع شده است. آنچه که ما را جمع کردهاست با وجود چنین پیشینیه خانوادگی مختلف، احترام و علاقه ما به ایران و اسلام بوده است. خانم انصاری کتابی را با نام مدخل تاریخ شرق اسلامی ترجمه کردند که این کتاب برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شد. من اگر چه سابقاً آخوند بودم ولی الان هم روحانی هستم و در خانه ما کتابها انباشته شده است و ۲۰۰ مقاله به انگلیسی و عربی و فارسی و صد کتاب نوشتهام. پیش و پس از انقلاب دو کتاب من برنده جایزه مملکتی شد که یکی از آن فیلسوف ری محمد زکریای رازی بود. به هر حال آنچه با این موارد ما را به هم پیوند داده است، علم، دانش، فرهنگ ایرانی و اسلامی بوده است. ما همیشه کمک و یار هم بودیم. ایشان به زبانهای فرانسه، انگلیسی، روسی و لاتین مسلط هستند. من از این بابت از وجود ایشان بسیار بهرهمند شدهام. مقالاتی از من در ۲۰ کشور به چاپ رسیده است که بیشتر انگلیسی و عربی است، ایشان همیشه کمک و مددکار من بودهاند. ایشان هم با تواضعی که دارند مقالات خود را برای من میخوانند. بنابراین این هماهنگی که بین ما بوده و هست از عجائب روزگار است. ما همیشه علاقهمند بودیم که درس بدهیم و سخنرانی کنیم. مرحوم پدرم و اجدادم برای عوام سخن میگفتند و ما برای خواص. در سال ۱۳۴۲ که از لندن برگشته بودم دکتر غلامحسین صدیقی رئیس موسسه علوم اجتماعی درسی که بدون معلم بود، به من سپرد:«تطور سازمانهای علوم اجتماعی در ایران» آن را به مرحوم تقیزاده سپرده بودند که او با سواد بود ولی معلمی نکرده بود سپس به مرحوم مجتبی مینوی داده بودند که او پژوهشگر ستیمندهای بود و به همه شاگردان صفر میداد سپس به مرحوم نفیسی دادند که او به سفری رفت و سرانجام این درس به من محّول شد و با اینهمه، کوتاه سخن میکنم و از این هماهنگی بین من و ایشان خرسندم.»
سپس سیدمحمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات خطاب به دکتر نوش آفرین انصاری گفت:
دانشمند بزرگوار، بانو دکتر نوشآفرین انصاری
شما سالیان درازی از عمر بابرکت خود را صرف آموختن و آموزاندن کردهاید، چه به کودکان و نوجوانان و چه به دانشجویان و پژوهشگران. چه در جایگاه پرافتخار استادی دانشگاه و چه در مقام کتابداری علمی و اطلاعرسانی مناسب با تحقیقات امروزین.
شما هم دانشجویانی پروردید که امروز از دانشوران این سرزمین هستند و هم در راه گسترش کتابخوانی و دسترسی کودکان به کتاب، نیم قرن کوشیدید.
شما بودید که با پذیرش ریاست کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و تأسیس بخش مرجع در آن و به کارگرفتن کتابداران آگاه و متخصص، انبار کتاب و کتابستان را به کتاببوستان و کتابخانة زنده و پویا تبدیل کردید و در ساختار کتابخانه دانشگاهی تحول ایجاد کردید.
شما بودید که با تنظیم برنامة کارشناسی ارشد نسخههای خطی، راه را برای بازیابی گنجینههای فراموششده و خاکخورده هموار کردید و میراث فرهنگی پرباری را در معرض استفاده عموم قرار دادید.
جایگاه غیر قابل انکار شما در پایندگی و پویندگی شورای کتاب کودک، به یاد همة ما میآورد که با تلاش و همیاری شما و همکاران مخلصتان بوده که امروزه کتابهای مناسبی برای کودکان و نوجوانان ایرانزمین چاپ و نشر شده است و از این جهت نقش مهمی در ایجاد علاقة کودکان به کتاب داشتهاید و با ترویج ادبیات متناسب با سن ایشان، در رشد فکری آنان مؤثر بودهاید و به طور جانبی، در گسترش زبان فارسی و تقویت همبستگی ملی، کار ماندگاری کردهاید.
این فعالیتهای ارزنده و وقتگیر، هرگز شما را از انجام بهینة وظیفه اصلی زن که همانا تدبیر منزل و همسرداری نیکو و تربیت شایستة فرزندان است، باز نداشت. همسر دانشمندتان علامه دکتر مهدی محقق ـ که خداوند سایهاش را سالیان سال بر سر دانشپژوهان نگاه بدارد ـ همواره قدردان این بخش از فعالیت شما بودهاند و کسی نمیتواند نقش بسیار مؤثر شما را در کامیابی علمی و عملی ایشان نادیده بگیرد.
از این روی جا دارد که شما را در مقام فرزندی صالح، همسری همدل و همراه، مادری موفق و سربلند، دانشوری مستعد و کوشا، استادی دانا و توانا، نویسندهای دلسوز و متعهد، ایراندوستی متفکر و پرکار، یاور مهربان کودکان و نوجوانان، راهنمای آگاه جوانان و دانشجویان و در یک کلام، انسانی شریف و نمونه، سرمشق همگان و بهویژه بانوان قرار دهیم. رواست که در برابر اخلاق برجسته شما و در رأسشان فروتنی، خوشخویی و سازگاری، به همراه علمدوستی و شاگردپروری و رفتار مستمر مادرانهتان، سر تعظیم فرود آوریم و عمری دراز، سرشار از تندرستی و کامیابی و شادی برایتان آرزو کنیم.
به فرموده استاد بهاءالدین خرّمشاهی:
در دل ار رسم کنی صورت همیاری را
در عمل وصف کنی خانم انصاری را
اوستادی است جهاندیده و شاگردنواز
که به جز مشق، دهد درس وفاداری را
هر که از پا فتد، او بیشترش گیرد دست
وقف کرده همة عمر نکوکاری را
هر که شاگرد وی و همسر دانای وی است
مُهر «تَمّت» زده رسم و ره یاری را
همتش نیز بلند است و به آسانگیری
به نسیمی بگشاید درِ دشواری را
میخورد خون دل از رنج همه رنجوران
همه از رسم وی آموخته غمخواری را
عطر اخلاق خوشش کرده جهان را گلزار
حاجتت نیست از آن، طبلة عطاری را
رستگاری است جزای دو جهانش «نوشین»
تا خودآزاری آورده کمآزاری را
پس از آن حافضیان رضوی به نمایندگی انجمن کتابداری بیانیهای را قرائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «استاد استادان، سرکارخانم انصاری، حضور مستمر شما در جامعه کتابداری و اطلاعرسانی ایران همیشه موجب مباهات و افتخار شاگردان شما بوده است. شما الگویی بیبدیل برای کسانی هستید که علاقهمند به فرهنگ ایران زمین در پرتو احترام به فرهنگ جهانی هستند. با کار و تلاش بیامان و حضور مداوم مشوقی هستید در مسیر گام زدن برای تربیت کتابداران بهعنوان آموزگاران بدون مرز در فراگیری و آموزش مادامالعمر، پایداری در رشتهای با تحولات روزافزون و حرفهای در پی انطباق با یافتهها و ساختههای جهان به صورت روز به روز خود حکایت دیگری از فصول زندگی پربار و سرشار از تلاش شماست. کتابداری و اطلاعرسانی ایران به یمن حضور امثال شما پای گرفت.»
بنابراین گزارش، شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبی، ضمن یادکردن از توران میرهادی که با استقبال حضار مواجه شد، گفت: جای دارد از این استادان پیشکسوت یاد کنیم. از یحییمافی که معتقد بود شعر برای کتاب کودک دو ستون به نامهای توران میرهادی و نوش آفرین انصاری دارد. من قطرهای از این دریا هستم و در دوران دبیریام اگر کاری کردهام، الگوی من، الگوی شورایی بوده است. کار مدنی کار سختی است. در شورا علم و عشق توامان است. در نمادهای مدنی خرد جمعی حاکم است. عدهای هم در این میان قلب تپنده شورا هستند. بیگمان یکی از این افراد که دو شناسنامه هویتی و خانوادگی دارد، خانم دکتر انصاری است که همانند حسین حلاج، شورا شورا میگوید که به منزله الله، الله است. او یکی از جاذبههایی است که سه نسل را گردهم میآورد. او مخالف رانیز با خود همراه میکند. انسانهای موفق دانایی و توانایی را ترکیب میکنند و در کار مدنی، تدبیر در دل کارهای جمعی خود را نشان میدهد. نوش آفرین انصاری که نماینده و نمود و نماد شورای کتاب کودک است، نمادی است از خرد جمعی که به سوی یک نوع مشرب وسیع و آشتی ملی میرود و فراخوانی که امیدوارم گسترش پیدا کند. همه بزرگان فرهنگی با همه اختلافاتی که دارند برگردن ما حق دارند.
در اینجا، خانه کتاب و وزارت ارشاد به حق از بانویی تجلیل کرده که استاد بزرگ بنیاد کودک است. او فقط چهره ملی نیست، بلکه چهرهای بینالمللی است. او در قلمرو ادبیات کودک، نامآور و شهیر است. او در معرفی ادبیات کودک ایران به جهان سهم بسزایی دارد.
خانم انصاری در شورای فرهنگ نامه، نقش محوری دارد. هویت ایرانی و جهانی را در رفتار ایشان میتوان دید. اگر میخواهید نوش آفرین انصاری را بشناسید دو کتاب را باید بخوانید. این دو کتاب شناسنامه نماد مدنی مستقل و خودکفا و خودگردان را نشان میدهد که چه بوده است، این دو کتاب «علم عاشقی» و «از مشارکت تا همکاری» نام دارند که به مناسبت ۵۰ سالگی شورا به چاپ رسیدهاند مطالعه دو کتاب برای کسانی که میخواهند کار مدنی انجام بدهند، لازم است.
سپس دکتر فریبا افکاری، یکی از شاگردان استاد انصاری درباره خاطرات کلاسهای کتابداری و مساعی، بانو نوشآفرین انصاری در برگزاری کلاس در محضر استاد حائری در کتابخانه مجلس، سخن گفت.
در بخشی از این مرور خاطرات، افکاری گفت: چه دشوار است سخن گفتن از وی در حضور سروران گرامی. بانوی زاده شده در هند که شهرها و کشورهای جهان را درنوردیده است و توسط پدر داستاننویسی ایران و زبان فارسی، استاد محمدعلی جمالزاده، هموکه عمو جمال صدایش میزد، به رشته کتابداری، رهنمون شد. جمالزاده، ذوق و استعداد کتابداری را در ناصیه بلندش به خوبی دیده بود و او به راستی بعدها بانو و مام کتابداری ایران شد و یاور و عاشق کودکان سرزمیناش. او محفلی عاشقانه ساخت بهنام شورای کتاب کودک و نیز یار و یاور استاد بزرگ دکتر مهدی محقق بود هر آنچه که درباره این بانوی شایسته، شایسته بیان است، در مقالات از جمله شرح زندگینامه علمی، در کتاب زندگینامه و خدمات علمی استاد نوشآفرین انصاری در سال ۱۳۸۶ از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیان شده است.»
وی سپس به سال ۱۳۶۹ بهعنوان آغاز نخستین کلاس کارشناسی ارشد نسخههای خطی با همت استاد انصاری اشاره کرد و افزود: در این سال با همت استادان ایرج افشار و بینشپژوه، این کلاسها ایجاد شد. پذیرفته شدم و پای در اتاق مصاحبه گذاشتم. با چهره جدی استاد دانشپژوه در سویی و بانویی باوقار در سویی دیگر روبرو شدم. استاد دانشپژوه بیمقدمه با طرح پرسشهایی آرمانی نظیر اینکه حاضری برای نسخهشناسی بخواهی به سیستان و بلوچستان بروی و خود را وقف این کار کنی؟» من را مورد خطاب قرار داد. و من حیرتزده از این سوالات جدی، به خود وامانده بودم ناگهان با صدای مهربان و دلنشین بانوی حاضر در جلسه به خود آمدم و این بانو فرمودند: استاد دانشپژوه، بگذارید این بچهها وارد دوره بشوند بعد ته دل آنها را خالی کنید! سپس خانم انصاری با لطف بسیار از جدّیت استاد دانشپژوه در این دوره سخن راندند و تاکید داشتند که باید عشق داشته باشی تا کتابدار خوبی باشی و پای در این میدان بگذاری. نسخهشناسی صبوری میطلبد و شوق. اکنون پس از ۲۵ سال میدانم که همین است که ایشان گفتند.» سپس وی به تاثیر جدی نوشآفرین در گردآوردن استادان در دانشگاه اشاره کرد و گفت: نام انصاری کافی بود که همه نسخهشناسان حاضر شوند یکی از خدمات ایشان، اطلاعات وسیع میان رشتهای ایشان در زمینه نسخهشناسی و ادبیات کودک و ایرانشناسی بود.
وی گفت: او در دعوت استادان پیشکسوتی که اعتقادی به دروس دانشگاهی نداشتند بسیار کوشید. او با تدبیر تلاش کرد تا دانستههای استادان را به هر نحوی که مقدور است به نسل جدید منتقل کند. زمانهای بسیاری از دانشجویان میخواست تا در کنار استادان علی نقی و احمد منزوی و حائری بنشینند و سؤال کنند و از آنها بیاموزند و اعتقاد داشت، هر آنچه که آنها میگویند، مغتنم است و بعدها میبایست در متون درسی و جزوات آموزشی از آنها استفاده کند. همواره در حمایت از دانشجویان کوشا بود و همواره بر توانایی آنها تاکید داشت. اهل کار بدون مزد و داوطلبانه بود و میکوشید تا آن را در محیط علمی دانشگاهی جا بیاندازد و این به خاطر تاثیر تربیت خانوادگی بود و شاید هم آن را در آن سوی مرزها آموخته بود. چیزی که جای آن در جامعه امروز ما به شدت خالی است. به اعتبار خاندان خود و استاد محقق، ارتباطات بسیار وسیعی با استادان کتابداری و ایران شناسان و نسخه شناسان جهان دارد و از تمام این روابط برای یاری رساندن به جامعه ایران بهره میبرد.
سپس هوشنگ مرادی کرمانی، فیلمنامه نمادگرایانهای را برای حضار خواند وی پیش از خواندن این متن گفت: من از همه اعضای شورای کتاب تشکر میکنم. هر انسان مجسمه بالا بلندی است و هر آدمی که بخواهد به این مجسمه بزرگ با عظمت با ابعاد مختلفی که دارد بنگرد، نیازمند دیدی فراخ است. کاش میشد درون مجسمه را هم بسازند. کسانی که میخواهند درباره فردی صحبت کنند، باید مثل نورافکنی باشند که به خوبی همه زوایای مجسمه را نشان بدهند. اما من در این میان شمع نیم سوختهای هم نیستم. من مدیون شورای کتاب کودک هستم. سالیان سال است که اگر چه آدم با استعدادی هستم، اما باور دارم این شورا برای شناساندن من، بهدور از رفیقبازی و حزب و گروه و توجه به مسائل خاص، بر اساس همان چهار خط نوشته من، نظر داده است متشکرم خانم انصاری، میرهادی و شورای کتاب.
متن فیلمنامه احساسی مرادی کرمانی: یک جفت کفش سائیده که لنگهاش به پهلو افتاده در میان کفشها و نعلینهای مردانه. کفشهای زن در میان آنهمه کفش مردانه، تنهاست و انتزاعی ایجاد کرده است. از پشت سر صدایی میآید.
نوشین حرف میزند. در میان همهمه مردها، نوشین از بچهها و تربیت فرهنگی بچهها، از موقعیت کتاب و کتابداری کودکان و نوجوانان، از کارهای شورای کتاب کودک میگوید.
صدای زنانه نوشین توی سالن میپیچد تصویر درشت از لنگهای که به پهلو افتاده است.
* فقط پاها پاهای زنهایی که به شورا میآیند. کفشهای معمولی و گاهی کتانی دخترهای اهل ادبیات که از در شورا وارد میشوند. در میان آنها کفشهای نوشین را میبینیم. صدای همهمه زنها که از داستانها و شعرها میگویند و از فرهنگ نامه کودکان حرف میزنند.
فقط کفشها را میبینیم و پاها و صدای زنانی که حرف میزنند و بحث میکنند. صدای نوشین در میان آنهاست که از تنگناها میگوید. اما مأیوس نیست. صدای آرام و پخته و شیرین توران دخت خانم در جمع پیداست. گهگاه صدای مردی که در میان همهمه خانمهاست و از مقالههای فرهنگنامهها حرف میزند در میان صدای خانمها شنیده میشود و کفشهای نوشین پیداست.
* در خانهای را میبینیم و صدای چرخیدن کلید در قفل در، از کفشهایی که شناختهایم میبینیم که نوشین است که حرف میزند. کفش نوشین در میان کفشهای مردانه و زنانه و بچگانه خانه است. از توی خانه صدا میآید. مشکلات خانوادگی و حرف از کتاب و مهمانی که پیش آقای دکتر آمده است و درخواست حضور او در دانشگاه.
* فقط کفشهای جوانها را میبینم که صاحبان آنها روی صندلی نشستهاند و پاهای نوشین در کلاس قدم میزند و از کتاب و کتابداری میگوید و صدای دخترها و پسرهای دانشجو، همهمه کلاس٫
* کفشهای نوشین در قفسهای تنها هستند و صدای بیمارستان و چند نفر دارند روپوشهای بیمارستان را بر کفشهای خود میکشند. گلها توی راهروی بیمارستان سرگرداناند. ورودگلها به اتاق ممنوع است. بیمارستان مهر. نمای درشت از دمپایی که جلوی تخت است. نمایی از کفشهای زنانه و مردانه بیمارستان که صاحبان آنها با هم سلام و علیک میکنند و از کتاب کودک و از فرهنگنامه حرف میزنند. کفشها و نعلینها جلوی دری بزرگ و نیمهباز جمع شدهاند و در میان آنها چند جفت کفش زنانه و دخترانه دیده میشود. کفشهای ساده و معمولی نوشین بین آنهاست. از پشت در صدا و همهمه میآید. صدای نوشین است که از اهمیت کتاب برای بچهها میگوید.
* دوربین در میان عروسکهای موزه عروسک میچرخد. روی عروسک نوشین خانم میایستد. صدای کف زدن میآید صدای شلوغ پلوغی بچهها، چهرهشان پیداست. از موزه بازدید میکنند.
پس از سخنان مرادی کرمانی، دکتر نوشآفرین انصاری با سپاسگزاری از همه حضار گفت: امیدوارم عصر کتاب تداوم داشته باشد و خوشحالم که در خانه هنرمندان به عنوان جایگاهی برای فعالیتهای ادبی حضور دارم. سپاسگزارم از بهروز غریبپور که همه برنامههای شورا را با آغوش باز پذیرفت و همه همکاران آنها که پس از سالها با لبخند از ما استقبال میکنند.
بیگمان توسعه فعالیتهای شورای کتاب کودک، مرهون زحمات کسانی است که در این پنج سال به ما یاری رساندهاند. فراموش نمیکنم مرحوم گنجی را که میگفتند: ما در جغرافیا غرق هستیم. این سخن کاملاً درست و مکان بسیار تأثیرگذار است.
همیشه فکر میکردهام که واقعاً اگر خیال ما از جای جلساتمان راحت بود، چه برنامههایی داشتیم. این مسأله بسیار مهم است. ما۵ لوح فشرده از سال ۴۲ تا ۹۲ داریم و فعالیتهای شورا در آن هست و نشان میدهد که مکان چه تأثیری بر شورا دارد.
وی درباره رونمایی کتاب در این مجلس گفت: این کتاب شامل چند بخش است. شرح حال، کارنامه و متن کامل مقالههای من. از خانه کتاب تشکر میکنم که امکان چاپ مجدد برخی از این مقالات را به وجود آورده است. این مقالات طی ۵۲ سال نوشته شده است. این مقالات در مجلات مختلفی چاپ شده و گردآوردن آنها بسیار سخت بود.
اولین مقالات من توسط مرحوم باقرزاده نشر توس ۱۳۵۴ چاپ شد و کتابی که امروز به چاپ رسید، دومین مجموعهای است که مقالات من در آن چاپ میشوند.
کتابخانه همیشه مهربان حسینیه ارشاد درگردآوری این مقالات بسیار کمک کرد.
وی افزود: در بخش پایاننامهها، که شامل، زندگینامه، مقالهها و مقالاتی از من و درباره دیگران، از سال ۱۳۷۷ با هدایت استاد حرّی، این گردآوری انجام شد.
در سال ۸۳ نیز این کار انجام شده بود و بار سوم است که این اتفاق برای این بخش میافتد.
امیدوارم این مقالات در کنار هم، تکرار اندیشه کتابداری اجتماعی را در طول زمان نشان بدهد.
افسوس میخورم از اینکه نام رشته کتابداری، به علم اطلاعات و دانششناسی تبدیل شده است. به نظرم این کار غلط بود و بسیاری از پیشکسوتان معتقدند این تغییر نام غلط و اشتباه است.
دومین افسوس من این است که ما به تاریخ بیعنایت هستیم. ما در مکتب فرهنگنامه بزرگ شدهایم. در مکتب توران میرهادی بزرگ شدهایم. یعنی همه حرف آنها این است، که هرچه خود و تاریخ خودمان را بشناسیم، در مواجهه با هر چیزی قدرتمندتر و سربلندتر میشویم و حذف کلی تاریخ در رشته کتابداری و اطلاعرسانی، عجیب است.
ما مطالعات تاریخی را احتمالاً مثل خیلی چیزهای دیگر به دیگران میسپاریم که برایمان انجام بدهند و بعد به یادمان بیاورند که چه چیزهایی داشتهایم و اشتباهی را که سالهاست مشغول تکرار آن هستیم، باز هم تکرار کنیم!
لطفاً مقالات رادر زمان ببینید. امیدوارم در گسترش نهاد کتابخانههای عمومی و با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهی را که آغاز شده است بتوانیم با قوت ادامه دهیم. ما افراد توانمند کتابدار زیاد داریم که تشنه مدیریت هستند. از همه سخنرانان بسیار سپاسگزارم.
از همه دوستان تشکر میکنم از سرکار خانم میرهادی، سلطانی و میرعماد که برای من سخن گفتهاند. امیدوارم ذرهای از آنچه گفتهاند در من باشد، کسانی که خانم راعی را میشناسند، میدانند که امروز روز تولد ایشان است و یاد ایشان را گرامی میداریم و از جناب آقای شکرالهی مجری توانای جلسه که هم اجرا کردند و هم صحبتهایی داشتند در لابهلای حرفها، بسیار سپاسگزارم.
امیدوارم همیشه سربلند و موفق باشید و کتاب دوستان را تشویق کنید.
در پایان مراسم لوح یاد بود خانه کتاب، شورای کتاب کودک، خانم نسریندخت عماد خراسانی، روزنامه اطلاعات، انجمن تصویرگران، خبرگزاری کتابداری ایران، کانون پرورش فکری و نوجوانان، انجمن کتابداری، انجمن عصای سفید، موسسه ادب و لوح خاطرهانگیز «این نیز بگذرد»، به یاد استاد جمالزاده، استاد دوران جوانی دکتر نوشآفرین انصاری توسط احسان شکرالهی و… به این بانوی مهرآفرین عرصه ادبیات ایران اعطا شد.