یک بار دیگر بیاییم به کارنامه استاد ملک مطیعی نگاه کنیم ،اما بادقت هرچه بیشترواینکه آیا ناصر خان ملک مطیعی به جهت اینکه درفیلم قیصر نقش پرنقش داشته که به شهرت امروزی اش رسیده یا نه به دلیل نقش های مردمی وانسانی هست که او درفیلم های مثل پاشنه طلا ،طوقی، علی بیغم ،خاطرخواه،کلک نزن خوشکله،سینه چاک،غلام ژاندارم،بابا شمل وبیش ازصد فیلم درکارنامه این استاد بی بدیل هنرپیشه گی سینما وجود دارد ،اما چرا فرمون راپرنقش میکنند.مگر ناصرخان ملک مطیعی درفرمون چه نقشی بازی کرد ،که باهیاهو دربوق وکرنا میدمند که فرمون سینمای ایران درگذشت.جای بسی تاسف است ،نقشی که اوقهرمان هم نیست و شاید درجه دهم نقش یک هنرپیشه هم محسوب نمیشه .اما هی میگن فرمون آقاچه فرمونی؟اوکه قهرمان اکثرفیلم هایی که بازی کرده را برجسته نمیکنید،اما درنقش فرمون چه هست که مثلا درپاشنه طلا وطوقی وخاطرخواه و...نیست .اتفاقا مردم بیشتر با این نقشها بااوارتباط برقرارمیکنند ،چون که مخاطب فیلم ملک مطیعی روشنفکرا نبودند ،بلکه همان مردم کوچه وبازار که خودش هم برآمده ازهمان طبقه بود.اما بی بی سی ودیگر تلویزیونهای توده ای وروشنفکری دربوق وکرنا دمیدند که فرمون سینمای ایران که خود استاد هرگزنمیخواست ازاین نقش ،که نقش مهمی هم نبود،یاد کند .اوخودش میگفت من همان مهدی مشکی هستم، یا نقش امیرکبیر را زیاد دوست میداشت.اما چرا فرمون؟ برای اینکه ایرانی های روشنفکر مآب اغلب فیلمهای مسعود کیمیایی را درقدوقامت روشنفکری میدانند وحتی غالب چپ ها وتوده ایها به تبلیغ آن میپردازند.اما نقش فیلمهایی که بیرون آمده ازبطن اجتماع ومردم کوچه وبازار باشد را در شان او نمیدانند درحالی مردم با همین فیلمها ناصر خان ملک مطیعی رادوست داشتند.احمدرضانظری چروده1397/3/7
ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی شاعر پارسیگوی بلخ، مشهور به عنصری بلخی در سال ۳۵۰ هجری قمری زاده شد. امیر نصر برادر سلطان محمود غزنوی، وی را به غزنه فراخواند. سلطان محمود غزنوی به او توجه نشان داد و به او عنوان ملکالشعرایی داد. عنصری در سال ۴۳۱ هجری قمری درگذشت.
علی ابن عثمان جُلّابی هُجویری غزنوی (ولادت: اواخر سدهٔ چهارم؛ جُلّاب در غزنه ‐ وفات: حدود سال ۴۷۰هجری قمری ؛ لاهور) از بزرگان صوفیه است. کتاب معروف وی «کشفالمحجوب» از قدیمترین و مهمترین مراجع دربارهٔ تصوف به زبان فارسی است که عطار از آن در تذکرةالاولیا فراوان بهره جسته. نثر این کتاب از نمونههای شاخص نثر دورهٔ اول زبان فارسی است. از قرائن این گونه استنباط میشود که تألیف این کتاب پیش از ۴۶۵ قمری آغاز شده و پس از ۴۶۹ به پایان رسیدهاست. کتاب کشفالمحجوب به همت آقای محمودرضا رجایی به گنجور اضافه شده است.
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمهٔ نخست سدهٔ پنجم هجری است. وی معاصر طغرل سلجوقی بود. وی با علوم دینی و حکمی آشنا و بر مذهب "اعتزال" بود. پیش کشیده شدن حدیث ویس و رامین بین او و عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان، موجب شد که فخرالدین آن داستان را به نظم درآورد. این داستان از زبان پهلوی به فارسی درآمده و تأثیر زبان پهلوی بر شاعر در این منظومه باعث شده که صورت اصل و کهنهٔ بسیاری از لغات را در کتاب خویش حفظ کند و علاوه بر آن سادگی و بیپیرایگی نثر پهلوی شعر وی را بسیار روان و ساده و بیتکلف سازد. از این شاعر به جز "ویس و رامین" و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. وفات وی پس ازسال ۴۴۶ هجری قمری و گویا در اواخر عهد طغرل اتفاق افتاده است. آثار وی در گنجور: ویس و رامین
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زادهٔ اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی بهنام بَنُج رودک در ناحیهٔ رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بیمهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت. قصاید و قطعات رباعیات مثنویها ابیات پراکنده
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۲۹ ه.ق، ۳۱۹ ه.خ - درگذشتهٔ پیش از ۴۱۱ ه.ق، ۳۹۷ ه.خ در توس خراسان)، سخنسرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان. او را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند. نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته و ستوده شده است. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبانهای زنده جهان برگردانده شده است. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است. آثار او در گنجور: شاهنامه علاوه بر آن ابیاتی در هجو سلطان محمود به فردوسی منتسب است که به احتمال زیاد جعلی است و از آن او نیست اما جهت اطلاع ادبدوستان متن آن در این بخش در دسترس قرار گرفته است: هجونامه (منتسب)
ابونصر علی بن احمد اسدی توسی شاعر ایرانی قرن پنجم هجری و سرایندهٔ اثر حماسی گرشاسپنامه است. وی به نقل مجمع الفصحاء در سال ۴۶۵ هجری درگذشت. آرامگاه وی در تبریز است. اسدی نظم گرشاسپنامه را در سال ۴۵۸ هجری قمری به پایان رساند. گرشاسپنامه در میان آثاری که به پیروی از شاهنامهٔ فردوسی نوشته شدهاند، یکی از متنهای بسیار موفق به شمار میرود. اسدی توسی از چند جهت دیگر هم در تاریخ ادبیات ایران دارای اهمیت است: کهنترین دستنویس فارسی که تاکنون به دست آمده (الابنیه عن حقائق الادویه) به خط اسدی توسی است. افزون بر این وی نخستین واژهنامهٔ پارسی را (بنا بر آنچه تا امروز به دست ما رسیدهاست) به نام لغت فرس تدوین نموده است. متن این کتاب توسط آقای سیاوش جعفری از روی تصحیح زندهیاد حبیب یغمایی واژهنگاری شده است.
بوسعید فضلالله بن ابوالخیر احمد بن محمد بن ابراهیم (۳۵۷-۴۴۰ق) معروف به شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم است. ابوسعید در اول محرم ۳۵۷ در روستای میهنه از توابع ابیورد دیده به جهان گشود و در شب جمعه چهارم شعبان ۴۴۰ در زادگاهش دیده از جهان فرو بست. او سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تا در یک حادثهٔ مهم در زندگی اش درس را رها کرده و به جمع صوفیان پیوست و به وادی عرفان روی آورد. شیخ ابوسعید پس از طی طریقت تصوف در نزد شیخ ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس آملی به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و در سن ۴۰ سالگی به نیشابور رفت. در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند.(گنجور) از آثار او در این مجموعه: رباعیات ابیات پراکنده
ابوسعید ابوالخیر از مشهورترین عرفا و پیران طریقت است که گفته ها و مجالس او فیض بخش مریدان وی و پویندگان طریقت در همه ی ادوار بوده است. محمد بن منور از نوادگان بوسعید کتابی در شرح احوال و اقوال نیای خویش مدون ساخته که به اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، مشهور است. این کتاب از متون فارسی ارزشمند نیمه ی دوم قرن ششم هجری است که هم از جهت نثر فارسی و هم محتوای عرفانی آن حائز اهمیت است.
اسرارالتوحید اسرارالتوحید یا (اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابیسعید ابیالخیر) ، پس از یکصد و سی سال از مرگ ابوسعید ابیالخیر در خراسان، توسط یکی از نوادگان او بهنام محمد بن منور نگاشته شد. تألیف کتاب پس از حمله غزان به میهنه انجام گرفتهاست و آن را در حدود سال ۵۷۰ هجری قمری دانستهاند.محمد بن منور کتاب خود را به سه باب تقسیم کرده است. باب اول در ابتدای حالت شیخ، باب دوم که به بیان حالات شیخ ابوسعید در سالهای میانی زندگی او اختصاص دارد، بسیاری از گفتهها و اشعاری را که به زبان وی رفته، گردآوری و نقل کردهاست و باب سوم انتهای حالت شیخ است. این کتاب انشایی روان و منسجم دارد و در دوره اوج سبک مصنوع شکل گرفته ولی تنها در مقدمه مصنوع است. وبه غیر آن در ردیف نثر مرسل قرار دارد. (منابع تألیف اسرارالتوحید) از جمله منابع محمد بن منور کتاب"حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر"است که پسرعموی محمد بن منور به نام جمال الدین ابوروح لطفالله بن ابو سعدبن ابو طاهربن ابوسعیدبن ابوالخیر آن را تألیف کرده است. همچنین از مقاماتهایی استفاده کرده که در آن عین سخنان ابوسعید در خانگاه خانقاه ها ضبط شده بود.