ادبیات،شعر،عرفان ،زبان فارسی

ادبیات وزبان فارسی وگویشهای ایرانی باید زنده بمانند ،چون بالندگی هرکشوری به زبان آن کشور وابستگی دارد. حفظ زبان حفظ هویت ملی است.

ادبیات،شعر،عرفان ،زبان فارسی

ادبیات وزبان فارسی وگویشهای ایرانی باید زنده بمانند ،چون بالندگی هرکشوری به زبان آن کشور وابستگی دارد. حفظ زبان حفظ هویت ملی است.

صاحب این وبلاگ دکتراحمدرضانظری چروده عضوهیات علمی دانشگاه آزاد بادرجه استادیاری دررشته زبان وادبیات فارسی هستم.

آخرین نظرات

۳۳ مطلب با موضوع «شعرمعاصر(نو)» ثبت شده است

۱۳
دی

ملک‌الشعرا بهار » قصاید »

شمارهٔ ۲۰۹  - ای وطن من

 

ای خطّهٔ ایران مهین‌، ای وطن من

ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من

ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز

آشفته کنارت چو دلِ پُر حزن من

دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست

ای باغِ گل و لاله و سرو و سمن من

بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای

بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من

ای بار خدای من گر بی‌تو زیم باز

افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من

تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن

هرگز نشود خالی از دل محن من

از رنج تو لاغر شده‌ام چونان کز من

تا بر نشود ناله نبینی بدن من

دردا و دریغا که چنان گشتی بی‌برگ

کاز بافته‌ی خویش نداری کفن من

بسیار سخن گفتم در تعزیت تو

آوخ که نگریاند کس را سخن من

وانگاه نیوشند سخن‌های مرا خلق

کز خون من آغشته شود پیرهن من

و امروز همی گویم با محنت بسیار

دردا و دریغا وطن من‌، وطن من

 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۹ - در وصف شراب فرماید

ای باده! فدای تو همه جان و تن من

کز بیخ بکندی ز دل من حزن من

خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی

بیداری من با تو خوشست و وسن من...

 

 

 

 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۸

بگذشت ز خاکم بت‌ گل پیرهن من

چون صبح نفس جامه درید ازکفن من

یاد نگهش بسکه به تجدید جنون زد

شد چشم پری بخیهٔ دلق ‌کهن من

یارب زنظرها به چه نیرنگ نهان ماند

 

 

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟ 

ایرج بسطامی » وطن من » تصنیف وطن من

 

 

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

 

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد ....دکترمهدی حمیدی شیرازی 

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد           فریبنده    زاد  و   فریبا   بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی             رود گوشه ای دور و تنها بمیرد 

درآن گوشه چندان غزل خواند آن شب       که خود درمیان غزلها بمیرد 

گروهی بر آنند کاین مرغ زیبا                   کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد 

شب مرگ ازبیم آنجا شتابد                      که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باورنکردم                ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

چوروزی زآغوش دریا برآمد                        شبی هم درآغوش دریا بمیرد 

تودریای من بودی آغوش واکن                   که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

برچسب‌ها: دکترمهدی حمیدی شیرازی

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۹
آذر

بریل  کتاب شعر جناب آقای شهرام پوررستم

پاره ای ازشعر بلند بریل شهرام پوررستم

چقدر آسوده گذشتی/می گذری

بی آنکه چیزی تمام شود

دیگر جزیره ها گنجایش تنهایی را ندارند

دیگر نظرها گنجایش تنهایی را ندارند

دیگر تنهایی گنجایش تنهایی را ندارند

بیا دنیا را ساده کنیم

آن قدر ساده که هر غروب غروب باشد

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۱
اسفند

هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید+ صوت

هرچند در سال‌های اخیر حرکت‌هایی برای ایجاد تفرقه میان فارسی‌زبانان صورت گرفته است، اما شاعرانی هستند که بر حفظ اشتراکات فرهنگی میان ملت‌های سه کشور تأکید کرده‌اند. حرف همه آنها این است: «هر کُجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید».

هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید+ صوت

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۱۶
بهمن

علی تراب جهرمی

پرش به ناوبریپرش به جستجو

علی ترابی جهرمی
خواجه ملا علی ترابی جهرمی.jpg
زادروز ۱۲۶۲ خورشیدی 
جهرم
درگذشت ۱۳۱۱ خورشیدی
شیراز
آرامگاه شیراز
نام‌های دیگر خواجه علی ترابی جهرمی
لقب تراب
خواجه ملا علی ترابی (تراب) جهرمی از شاعران ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۲هجری شمسی زاده شد و در سال ۱۳۱۱هجری شمسی در شهر شیراز درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. تخلص وی در شاعری، «تراب» بوده‌است.[۱]
زندگی[ویرایش متنی]
وی در کوی مصلی جهرم زندگی می‌کرده‌است و نزدیک به هزار بیت شعر سروده‌است. قطعه شعر زیر از ایشان می‌باشد:]

















  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۶
بهمن

چهاردهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان وادب فارسی، مهر ۹۸

فراخوان مقاله چهاردهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان وادب فارسی، مهر ۹۸، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ، دانشگاه ارومیه

برگزار کننده: انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ، دانشگاه ارومیه
تاریخ برگزاری: 16 الی 18 مهر 1398
ارسال چکیده مقالات: 20 فروردین 98
ارسال اصل مقالات: 1 خرداد 98
  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۸
ارديبهشت

شفیعی کدکنی

 گردآوری -آذر کیا
 
 
بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
که باغ‌ها همه بیدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان تا کبوتران سپید
به‌اشیانه خونین دوباره برگردند
بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت
که موج و اوج طنین‌اش زدشت‌ها گذرد
پیام روشن باران
ز بام نیلی شب
که رهگذار نسیم‌اش به هر کرانه بَرد
محمد رضا شفیعی کدکنی، استاد زبان و ادبیات پارسی و ادیبی‏ نام‌‏آوراست.پژوهش‏‌های او در زمینه‌ی فرهنگ و ادب ایران زمین و تصحیح متون کهن پارسی و ترجمه‌ی آثار تاریخی و ادبی نوشته شده‏ به زبان عربی و به زبان پارسی،اعتباری ویژه دارند. دکتر شفیعی با این‌که‏ غرق در آثار قدیمی است، از نوجویی و نوآوری نیز بهره‏ها دارد و دو کتاب صورخیال در شعر پارسی وموسیقی شعر او از جمله‌ی آثار تحقیقی دقیق و نوآیینی است که در دهه‏‌های اخیر به زبان پارسی نگاشته‌است. او از معدود مردانی‏‌ست که در زمان‏ حیات خود به تاریخ پیوست و دروازه‌‏های آن را 

پشت سر گذاشت.

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۸
ارديبهشت

دو شعر از استاد شفیعی کدکنی

 

۱-پیش از شما

پیش از شما
بسان شما بی شمارها
با تار عنکبوت نوشتند روی باد
کاین دولت خجسته ی جاوید،
زنده باد!

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۸
ارديبهشت

در این شب ها
که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
در این شب ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه ای
سِـر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی
رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را
تویی تنها که می فهمی
زبان و رمز آواز چگور ناامیدان را
بر آن شاخ بلند
ای نغمه ساز باغ بی برگی

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۸
ارديبهشت

گزیده ای از بهترین اشعار شفیعی کدکنی


طفلی به نام شادی دیری است گمشده است
با چشم های روشن براق
با گیسوی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۰
اسفند

نتیجه تصویری برای شعر مادر سعدی ,

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۰
اسفند


نتیجه تصویری برای شعر مادر سعدی ,

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۲۰
اسفند

نتیجه تصویری برای شعر مادر سعدی ,

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۱۹
اسفند

شعر مادر از زبان استاد شهریار


شعر ای وای مادرم که استاد شهریار به مناسبت از دست دادن مادرش سروده است.


شعر مادر از زبان استاد شهریار - آکا




آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هاله ئی سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همه جا وول میخورد
هر کنج خانه صحنه ئی از داستان اوست

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۶
آذر

«پیرخرد»یک نفس آسوده بود
خلوت فرموده بود
«کودک دل»رفت ودوزانونشست
مست مست
گفت:تورافرصت تعلیم هست؟
گفت:هست
گفت که ای خسته ترین رهنورد
بررخت از گردش ایام٬ گرد
چیست برازنده ی بالای مرد؟
گفت:درد.
گفت:چه بود ای همه دانندگی٬
راست ترین راستی زندگی؟پیرکه اسرارخردخوانده بود٬
سخت دراندیشه فرومانده بود.
ناگه از شاخه ای افتادبرگ
گفت:مرگ.

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۵
آذر

هر دفتری که از تو نگوید...

از چشم تو به منظره ی روشنی دری ست

صبحی که با تو صبح شود صبح دیگری ست


روشن شده ست چشم جهان از نگاه تو

ای آنکه در نگاه تو از مهر منظری ست


گاهی به آفتاب اگر خیره می شوی

این هم عنایتی ست که از ذره پروری ست


در حلقه ی سماع نگاهت جهان خوشست

چرخی بزن که رقص تو را زهره،مشتری ست


هر دفتری که از تو نگوید سیاهه است

هر مصرعی که وصف تو را گفته دفتریست


با بیکران چشم تو ای آیه ی غزل

ما را چه احتیاج به مضمون دیگری ست


رضا طهماسبی

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۱۷
آبان

  فردوسی  از نگاه   بهار
 

دکترشهین سراج

 همواره از بهار به عنوان شاعر ستایشگر آزادی و   وطن،  یاد می شود. اما بحق باید براین عناوین، "ستایشگرفردوسی" را نیزافزود.  ستایشی که عمیقا روحیات بهار را تحت تأثیر قرار داده  بود.  برخورد این شاعر با آن خسروانی نامه سرای بزرگ، تنها از سرعشق او به زبان و ادب فارسی و یا میهن دوستی نبود. می توان گفت که بهار با فردوسی یک نوع گیرودارمعنوی داشت که از حد ستایش شاعری از شاعر دیگر در می گذشت و تبدیل به نوعی پیوند روحی وجوهری میشد. شاید یکی ازبارزترین نمونه های    پیوند روحی میان بهار و فردوسی را بتوان در مثنوی نقش فردوسی  یافت نمود. در این سروده، بهار رؤیا گونه ای را بیان می کند که درآن سروش را می بیند که به ایران زمین فرود  آمده و در جستجوی پاکی و نیک سرشتی به هرجا سر می کشد وهنگام بازگشت به عالم بالا، تنها  نشانه ای از پاکی  که می یابد همانا نامه ی فردوسی ست که آن ستوده نامه  را با خود به همراه می برد . ( نقش فردوسی. دیوان، ج دو، ص 1101)

 بهار رسالت و رنج و تنهائی و  آلام فردوسی  را درک می  کرد و گاه میان سرنوشت فردوسی به عنوان شاعری  که در قله ی درک عظمت و نگاهبانی ازمیراث فرهنگ و ادب نیاکانی ما ایستاده و خود که همین رسالت را در در ده قرن بعد بر  دوش گرفته بود، همسانی می دید تا بدانجا که  می توان گفت که بهار خود را دنباله گیر راه فردوسی درراه پاسداری از زبان فارسی و گردآورنده ی داستانهای مبارزات حماسی مردم ایران می دانست. شاید از سر همین همسانی باشد که در پند به رضاشاه و دعوت او به درک پایگاه خود به عنوان شاعری ملی، داستان فردوسی و سلطان محمود را گوشزد آن شاه خودکامه می کند.

 منما غضب بر اهل ادب تا نه نو شود

 فردوسی و ملامت محمود غزنوی ( دیوان ص 697)

         شیفتگی بهاربه فردوسی برذهن و زبان و شیوه ی کار این شاعرآنچنان تأثیری گذاشته است که   نمی توان  آن را نا دیده گرفت و به حق می توان غوررسی در این تأثیرگذاری را موضوع  پژوهشی گسترده قرار داد. در نگاهی کلی این تأثیرپذیری را می توان از دو زاویه ی عمده مورد بر رسی قرارداد:

نخست:  از دیدگاه پژوهشگر

 دوم: از دیدگاه شاعر

  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۱۶
مهر
  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۳
مهر
  • دکتراحمدرضا نظری چروده
۰۳
مهر
  • دکتراحمدرضا نظری چروده